دانلود مقاله تربیت محبتمحور در word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود مقاله تربیت محبتمحور در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله تربیت محبتمحور در word
چکیده
مقدمه
1 مفهومشناسی تربیت و محبت
الف) مفهوم تربیت
ب) مفهوم محبت
محبت در عرفان
2 محبت خدا
انواع معرفت خدا
خدا چه کسانی را دوست دارد؟
3 اسباب محبت خدا
الف) معرفتالله
ب) ذکر الله
ج) تقویالله
د) آثار و نشانههای محبت خداوند
ه ) محبت اهل بیت(ع) و اولیای الهی
نشانههای محبت اهل بیت(ع)
آثار و برکات دوستی اهل بیت(ع)
1 حشر با اهلبیت(ع) در روز قیامت
2 وصول به زیباترین نیکیها
3 چشمروشنی در هنگام مرگ
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله تربیت محبتمحور در word
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج18، قم، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق
ابن بابویه، محمدبن علی، الخصال، قم، جماعه المدرسین بقم المشرفه، مؤسسه النشر الاسلامی، 1362ش
همان، امالی شیخ صدوق، تهران، کتابخانه اسلامیه، 1362ش
ابن بابویه، محمدبن علی، علل الشرایع، ج 1، بیجا، دارالحجه للثقافه، 1416ق
ابن طاووس، رضی الدین علیبن موسیبن جعفر، اقبال الاعمال، ج 1، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1414ق
آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاریقمی، تهران، بینا، 1337ش
انصاری عبداللهبن محمد، منازل السائرین، به تصحیح فرهادی، تهران، مولیه، 1361
تهانوی، محمد اعلیبن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، تهران، مکتبه خیامه 1346
جزایری، عبدالله، التحفه السنیه، فی شرح النخبهالمحسنیه، بیجا، مدرس، بیتا
حافظ شیرازی، شمس الدین محمد، دیوان خواجه حافظ شیرازی، تهران، جاویدان، 1346ش
دیلمی، الحسنبن محمد، ارشاد القلوب فی الحکم و المواعظ، النجف، بینا، 1370ق
همان، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1408ق
الراغب الاصفهانی، الحسینبن محمد، مفردات الفاظ قرآن، بیروت، الدارالشافیه، دمشق، دارالقلم، 1416ق
رحیمیان، سعید، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان، شیراز، نوید، 1380ش
سجادی، جعفر، فرهنگ علوم عقلی: شامل اصطلاحات فلسفی، کلامی و منطق، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1361ش
شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیه المرید فی آداب المفید و المستفید، قم، مکتبهالاعلام الاسلامی، 1414ق یا 1372ش
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، المبدأ والمعاد، با مقدمه و تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354ش
صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، الحکمهالمتعالیه فی الاسفار الاربعه، ج 2، بیروت، داراحیاءالتراث العربی،1981م
صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات الکبری فی فضائل آل محمد(ص)، تهران، الاعلمی، 1362ش
طباطبایی، محمدحسین، ترجه تفسیر المیزان، مترجم، سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378ش
طوسی، محمدبن حسن، مصباح المجتهد، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1418ق
عضیمه، صالح، معناشناسی واژگاه قرآن، ترجمه سیدحسین سیدی، مشهد، آستان قدس رضویه، به نشر، 1380ش
فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی، المحجه البیضاء فی احیاءالاحیاء، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اسلانی، 1361ش
القرشی، باقرشریف، نظام تربیتی اسلام، تهران، فجر، وزارت ارشاد اسلامی، اداره کل تبلیغات و انتشارات، 1362ش
قمی، عباس، مفاتیح الجنان، با ترجمه فارسی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1368ش
القمی، علیبن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1404ق
کلینی، ابیجعفر محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج 8، تهران، فرهنگ اهل بیت(ع)، بیتا
الکوفی، فراتبن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، نجف، حیدریه، بینا، 1370ق
گیلانی، عبدالرزاقبن محمد هاشم، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تهران، کتابخانه صدوق، 1360ش
المتقی، علیبن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 2، بیروت، مؤسسه الرساله، 1405ق
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1403ق یا 1362ش
محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه«باب حب الله»، قم، مکتبه الاعلام الاسلامی، 1362ش
محمدی ریشهری، محمد، کیمیای محبت، تهران، دارالحدیث، 1378ش
مشکینی اردبیلی، علی، مصباح المنیر، مناجات محبان، قم، الهادی، 1370ش
مصباح، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسه در راه حق، 1370ش
مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، تهران، صدرا، (بی تا)
همان، فطرت، تهران، صدرا، 1369ش
مفید، محمدبن نعمان، امالی، ترجمه حسین استاد ولی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1364ش
مهدیزاده، حسین، آیین عقلورزی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1383ش
نوری، میرزا رضا، ریاض المحبین در عشق و محبت به خدا، قم، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی طوبای محبت، 1384ش
نوری، حسینبن محمدتقی، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، ج 1، بیروت، مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث، 1408ق یا 1367ش
ورام، مسعودبن عیسی، تنبیه الخواطر و نزههالنواظر، المعروف به مجموعه الورام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1376ق
چکیده
«تربیت» از ریشه «ربو» به معنای تربیت و رشد جسمانی است. این واژه از ریشه «ربب»، به معنای تدبیر کردن و به کمال رساندن متربی است. آنچه در این نوشتار مد نظر است، معنای دوم است. «محبت» یعنی دوستی و دوست داشتن، محبت در این مقال محبت حقتعالی و اولیای الاهی است که مربی میتواند با فراهم کردن زمینه این نوع محبت در متربی، او را در مسیر کمال قرارداده، موجبات رستگاری وی را فراهم آورد. کسی که محبت الاهی و اولیای او را در دل دارد، همیشه خود را در محضر دوست میبیند و از گناه و معصیت اجتناب کرده و از هرگونه ناهنجاری خود را به دور میدارد. روایات ائمه معصومین(ع) و حالات و رفتار اولیای الاهی و پویندگان راه محبت، شاهد بر این مدعاست
کلیدواژهها: محبت، تربیت، محبت محوری، عشق
مقدمه
از وقتی که خداوند بشر را آفرید، ارتباط او با خلقش شروع شد. او خالق شد و ما مخلوق؛ هنگامی که رزق داد، او رازق شد و ما مرزوق؛ هنگامی که ما را هدایت کرد، او هادی شد و ما مهدی؛ او را پرستش کردیم، ما عابد شدیم و او معبود؛ او را دوست داشتیم، ما عاشق شدیم و او معشوق؛ او را طلب کردیم، ما طالب شدیم و او مطلوب. از وقتی که این حدیث قدسی را خواندیم که خداوند متعال فرمودند: «من طلبنی وجدنی و من وجدنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فانا دیته؛ هر که مرا طلب کند، خواهد یافت و هر که مرا یافت، عاشقم میشود و هر که عاشقم شد، عاشقش میشوم و هر که را من عاشقش شوم، عاقبت او را شهید میکنم و هر که را من شهید کنم، خودم خونبهی او میشوم»، به اذن خدا به سوی او راه افتادیم
اسلام که دین همه انبیای راستین و برنامه تکامل انسان است، در محبت خدا ریشه دارد؛ امام علی(ع) اسلام را دینی میداند که ستونهایش بر محبت استوار شده است: «و اقام دعائمه علی محبته؛ این اسلام، دین خداوند است که آن را برای خود برگزیده است و ستونهایش را بر محبت خویش استوار ساخته است;»
این بدان معناست که خدادوستی اصلیترین پایههای سازندگی فردی و اجتماعی و تکامل مادی و معنوی انسان است، و همه آنچه را که انبیای الاهی برای هدایت جامعه بشر آوردهاند، در صورتی به نتیجه مطلوب میرسد که بر این پایه استوار باشد؛ تا انسان به کیمیای محبت خدا دست نیابد، به فلسفه خلقت خود دست نخواهد یافت. امام سجاد(ع) در دعای مکارمالاخلاق از صحیفه سجادیه به کیمیاگری محبت اشاره کرده است: «وانهج لی الی محبتک سبیلا سهله اکمل لی بها خیر الدنیا والاخر؛ به سوی محبت راهی آسان برایم بگشا که بدان خیر دنیا و آخرت را برایم کامل کنی».2 بر این اساس، هر چه محبت انسان به خدا قویتر باشد، برای رسیدن به راز آفرینش خود و کسب کمالات انسانی توفیق بیشتری دارد
اثر محبت تغییر دادن و رنگزدن است؛ زیرا کسی را که دوست داریم، اخلاق و رفتار ما را عوض میکند و ما مانند او میشویم. موالیان ما را با محبت خود رنگ الاهی میزنند. خدای تبارک و تعالی محبت را برای خودش، اولیایش و مؤمنان قرار داده است. به عبارت دیگر، دل مثل غنچه گل است و خداوند غنچه ولایت و محبت خود و اهل بیت(ع) را در سرّ مؤمنان قرار داده است. وقتی پیامبر محبوب خدا شد و دید نمیتواند هیچکاری برای خدا انجام دهد، محبتش را متوجه خلق کرد و همه آنها را در آغوش محبت خویش گرفت. خدا نیز به او فرمود: «به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا محبوب خدا شوید»، و از این راه است که انسان محبوب خدا میشود
در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین تربیت و هدف آن که تکامل انسان و برخورداری وی از صفات الاهی است و نیز محبت، و شناخت محبت خدا و اهل بیت(ع) و بزرگانی که طریق محبتِ آنان را پیمودهاند، خود را از سرچشمه زلال محبت آنان سیراب، و در سایه لطف این محبت، سلوک خود را در راه سعادت و کمال به سوی مربی عالم آسان سازیم
1. مفهومشناسی تربیت و محبت
الف) مفهوم تربیت
واژه تربیت در کتابهای لغت با دو ماده «ربو» و «ربب» مرتبط است. بسیاری از کتابهای تعلیم و تربیت، هنگام بحث از ریشه تربیت، آن را از ماده «ربو» دانستهاند؛ ولی باقر شریف قریشی در کتاب النظام التربوی فی الاسلام3 با استناد به کتابهای لغوی معتبر، تصریح کرده تربیت از ماده «ربب» است. به نظر میرسد کسانی که تربیت را از ریشه «ربو» دانستهاند، شکل کنونی و تغییریافته کلمه تربیت را ملاک قراردادهاند و با توجه به آن گفتهاند که تربیت، مصدر «تفعله» و از فعل ربا است؛ ولی افرادی که تربیت را از ریشه «ربب» گرفتهاند، به ریشه اصلی و اولی کلمه تربیت اشاره میکنند
بنابراین، واژه تربیت دو ریشه اولی و ثانوی دارد؛ اما در اینکه کدام یک از دو ریشه «ربو» و «ربب» اولی و اصلی و کدام یک ثانوی و فرعی میباشد، بین لغتشناسان اختلاف است؛ از کلام آنها دو قول عمده استفاده میشود
قول راغب در مفردات: «الرب فی الاصل التربیه ;» و «;ربیت الولد من هذا (ربو) قیل اصله من المضاعف فقلَّبت خفیفاً;»؛ از ظاهر کلام راغب استفاده میشود که ربب (رب) از ربو مشتق شده و ربو، ریشه اصلی و اولی، و ربب ریشه فرعی و ثانوی واژه تربیت است
قول افرادی مانند ابنمنظور در لسان العرب: «تربیه;رباه تربیه علی تحویل التضعیف و ترباه علی تحویل التضعیف ایضاً» و زبیدی در تاج العروس: «و رب الولد;کرببه تربیباً;و رباه تربیه علی تحویل التضعیف»؛4 بر خلاف سخن راغب، از کلام ابنمنظور و زبیدی استفاده میشود که «ربب»، ریشه اصلی و اولی، و «ربو»، ریشه فرعی و ثانوی تربیت است
از کلمات لغتشناسان استفاده میشود که تربیت، از ریشه ثانوی «ربو»، به معنای تغذیه و رشد و نمو است که بیشتر به پرورش جسمانی و مادی توجه دارد؛ ولی تربیت از ریشه «ربب»، در کتابهای لغت دارای معانی متعددی همچون سرپرستی، کامل کردن، اصلاح امور، تدبیر، تأدیب، چیزی را ایجاد و انشاءکردن و به تدریج از حالت نقص به حد تمام رساندن و سوق دادن شیء به سمت کمال و رفع نقایص است. به نظر میرسد معنای تربیت از ریشه «ربب»، همین معناست و سایر معانی، همه از آثار و لوازم این معنا باشد؛ زیرا در تمام معانی مذکور، به نحوی معنای تدبیر برای سوق دادن به سوی کمال وجود دارد
در قرآن، کلمه تربیت و مشتقات آن از ریشه ثانوی و فرعی «ربو» چندان مورد توجه قرار نگرفته است و مشتقات این کلمه از ریشه «ربو» در خصوص تربیت انسان فقط در دو آیه ذکر شده است: »و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیراً؛ بگو خدایا به پدر و مادر من که مرا در کودکی و خردسالی تربیت و بزرگ کردهاند رحم نما»(اسراء: 24). کلمه صغیر قرینه است بر اینکه مراد از «ربیانی» بزرگ کردن و رشد و نمو جسمانی است؛ همچنین در خطاب فرعون به موسی آمده است: «الم نرّبک فینا ولیداً و لبثت فینا من عمرک سنین؛ آیا ما تو را در کودکی بزرگ نکردیم؛ در حالی که چندین سال از عمرت را در بین ما سپری کردی»(شعرا: 18). در اینجا نیز با توجه به جایگاهی که فرعون از آن برخوردار بود، منظور از تربیت، رشد جسمانی است، نه تربیت الاهی و دینی!
در ادعیه معصومان(ع) نیز کلمه تربیت و مشتقات آن از ریشه «ربو» به طور محدود دیده میشود. برای مثال، در دعای کمیل میخوانیم: «یا من بدء خلقی و ذکری و تربیتی و بری و تغذیتی;» یا در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی اینگونه آمده است: «; خدایا! در هنگام کوچکی و خردسالی مرا در نعمتها و احسانهایت بزرگ و تربیت کردی و در هنگام بزرگی نیز اسم مرا به عظمت یاد کردی»
از نظر اسلام، انساندارای جسم و روح است و قوای جسمانی و روحی انسان، هر دو باید پرورش یابد. اسلام رشد و نمو جسمانی و برخورداری از بدن سالم را لازم میداند؛ اما این امر، هدف و غایت نهایی نیست؛ بلکه به عکس هدفی مقدماتی برای رسیدن به کمال و تعالی روحی است
مشتقات کلمه تربیت از ریشه اولی و اصلی «ربب» مانند ربوبیت، ربّ، مربوب، ربّانی، ربیون و ارباب، در متون اسلامی فراوان به کار رفته است. افزون بر قرآن کریم، در روایات نیز مشتقات واژه تربیت از ریشه «ربب» فراوان آمده است. برای نمونه، در دعای کمیل، علی(ع) واژه رب و مشتقات آن را به کار بردهاند: «یا الاهی و سیدی و ربی اتراک معذبی بنارک بعد توحیدک; و بعد صدق اعترافی و دعایی خاضعاً لربوبیتک»6 در صحیفه سجادیه که سرشار از معارف تربیتی اسلام به زبان دعا است، مشتقات تربیت از ریشه «ربب» مانند ربوبیت، رب، مربوب، و ; فراوان آمده است. برای مثال، در دعای امام سجاد(ع) درباره پناه بردن به خداوند از شر شیطان میخوانیم: «اللهم و اعمم بذلک (الاستعاذه من الشیطان) من شهد لک بالربوبیه; و استظهر بک علیه فی معرفه العلوم الربانیه»
نتیجه اینکه برای دستیابی به تعریف تربیت اسلامی، باید از ریشه ربب و مشتقات آن مانند رب و ربوبیت استفاده کرد که از آنها معنای تدبیر و هدایت الاهی انسان به سوی کمال روحی و معنوی به دست میآید
ب) مفهوم محبت
برای محبت تعاریف مختلفی ذکر شده است که هر یک به فراخور خود، بخشی از آن را بازگو میکند. در اینجا برخی از این تعاریف را از زبان اهل فن، عارفان، حکیمان و اولیای الاهی آمده است
راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن، محبت را برتر از اراده میداند: «محبت یعنی اراده آنچه را میبینی و یا میپنداری خیر است، بنابراین، هر محبتی اراده است؛ ولی هر ارادهای محبت نیست».8 وی معتقد است محبت خداوند نسبت به بنده، همان نعمت دادن به اوست و محبت بنده به خداوند تقرب جستن به او.9 میتوان تعریف راغب از محبت را مرتبهای از مراتب محبت دانست که بالاتر از آن مرتیه نیز وجود دارد
علامه طباطبایی در تفسیر آیه «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»(بقره: 165) گفته است: «حب تعلق وجودی است و کشش خاص بین علت کاملکننده و امور شبیه به آن و بین معلول (کاملشونده و یا شبیه به آن میباشد و چون حب عبارت از این است، لذا ما افعال خود را دوست میداریم تا به وسیله آن استکمال کنیم و آنچه را هم که متعلق به افعال ماست دوست میداریم تا آن را وسیله و ابزار کار خود کنیم»
از نظر حکیمان، محبت در انسان، از کیفیات نفسانی است؛ یعنی تعلق گرفتن نفس به چیزی که با طبع و غریزه یا عقل و یا قلب ملایم است و دارای سه رکن ادراک (محبت)، مدرِک (محبّ)، مدرَک (محبوب) است
صدرالمتألهین اینگونه از محبت تعبیر میکند: «محبت و آنچه مرادف آن است، عبارت است از ابتهاج به شئ یا از شئ موافق اعم از آنکه عقلی باشد یا حسی حقیقی یا باطنی».11 عارفان عشق و محبت را از فروع اراده میدانند که صفتی از صفات حقتعالی است و در انسان به بالاترین درجه خود میرسد و موجب پیدایش مراتب و درجاتی در انسان میشود؛ مانند: میل، ولع، صبابه، شغف، هوی، غرام، حب، ودّ
محبت در عرفان
محبت در عرفان عملی از دو جنبه مطرح است
الف) محبت به خدای تعالی که مراد از آن «مقام محبت» است که عبد سالک پس از طی منازل و مقاماتی بدان دست مییابد؛ ب) محبت از خدایتعالی نسبت به عبد، که مراد از آن «مقام محبوبیت در عبد مجذوب سالک و بیان کیفت جذبه واحکام آن است
مرحوم آیتالله نجابت (ره)که خود مدارج قرب الاهی را بر طریق محبت و با جذبه محبوب پیموده است میگوید: «چون محبت از ساحت قدس ربوبی نصیب کسی گردید، چنین شخصی حتماً از سایر اوصاف برخوردار میشود».13 خواجه عبدالله انصاری در منازلالسائرین در مقام محبت و اهمیت آن آورده است: «محبت تعلق دل است بین همت و انس، در بذل برای محبوب و منع غیر از محبوب از روی اِفراد (افراد محبوب); و از نخستین وادیهای فناست»
در معارف ترمذی آمده است: «محبت فنا کردن زندگی به دستور محبوب است».15 قشیری در رساله قشیریه و ابوطالب مکی در قوتالقلوب16 سخنانی از عارفان بزرگ را درباره محبت بیان کردهاند که به بخشی از آن اشاره میشود؛ بایزید بسطامی میگوید: «محبت کم نشان دادن زیاد از جانب خود و زیاد شمردن کم از جانب محبوب را گویند»؛ جنید سخنی فراگیرتر از سخن بسطامی دارد و میگوید: «محبت دخول صفات محبوب به جای صفات محب است»؛ ابوعبدالله قرشی گوید: «محبت آن است که همه وجودت را به محبوب ببخشی و چیزی از تو باقی نماند»؛ از ابنعطاء درباره محبت سئوال شد؛ گفت: «محبت شاخههایی است که در قلب کاشته میشود و به اندازه عقل هرکس میوه میدهد»
از برخی صوفیان نقل شده است که آنها محبت را فتنهای از جانب مراد میدانند که در دل مرید واقع میشود. نقل است روزی ابوبکر شبلی زندانی شد و گروهی بر وی وارد شدند؛ گفت: «شما چه کسی هستید؟ گفتند: ما دوستداران توئیم. شبلی برخاست و سنگی برداشت و به طرف آنها پرتاب کرد. آنها گریختند. گفت چرا فرار میکنید؟ اگر دعوی محبت مرا دارید، پس بر بلایم صبر کنید»
یحییبنمعاذ به بایزید بسطامی نوشت: «از زیاد نوشیدن جام محبتش مست شدم». بایزید در پاسخ او نوشت: «دیگران دریاهای آسمان و زمین را نوشیدند و هرگز سیراب نشدند و زبانشان همچنان بیرون بود و میگفتند: آیا باز هم هست؟».18 از کتانی نقل شده است
در ایام حج در مکه در باب محبت صحبتی شد و بزرگان سخن گفتند. به جنید، که از همه کمسنتر بود گفتند: ای عراقی! آنچه داری بده! او هم بر سرش زد و اشکش جاری شد و سپس گفت: بندهای که خود را فراموش کرده و پیوسته به ذکر پروردگارش مشغول است و به ادای حقوق وی میپردازد و با قلبش به وی مینگرد، انوار هویت او قلبش را سوزانده و از جام دوستی او صفا یافته و پردههای غیب را برای او کنار زده، اگر سخن بگوید از جانب خداوند است و فعل اوست و اگر حرکت کند به امر اوست؛ اگر آرام گیرد با خداوند است. او به واسطه خدا و برای خدا و با خداست
آیتالله مصباحیزدی درباره مراتب محبت در کتاب خودشناسی برای خودسازی فرموده است
آنچه از احادیث استنتاج میگردد، این است که هرکس به فراخور حال و درجه ایمان و معرفتش نسبت به خدا و اولیای الهی، در مرحلهای از محبت آنها قراردارد. بنابراین، در یک جمعبندی برای محبت از نظر شدت و ضعف سه مرتبه میتوان قائل شد
مرتبه ضعیف که مقتضی نزدیک شدن به محبوب در وضعیت عادی است، و هیچ فداکاری و از خودگذشتگی در آن وجود ندارد؛
مرتبه متوسط که افزون بر نزدیک شدن، مقتضی فداکاری در راه دوست است؛ ولی تا حدی که با منافع شخصی مزاحمت نداشته باشد؛
مرتبه شیفتگی و خودباختگی که از هیچ نوع فداکاری در راه محبوب دریغ نمیورزد و کمال لذت خود را در تبعیت از او در اراده و صفات، بلکه در تعلق وجودی، و به تعبیر دیگر در فنای خود در او میداند
بدیهی است هر قدر محبت شدیدتر باشد، لذتی که از وصول به محبوب حاصل میشود، بیشتر خواهد بود. در صورتی که این وصول به زمان و مکان و محدودکننده دیگر مقید نباشد، این خواست فطری انسان به طور کامل ارضا میشود و کمبودی برای آن باقی نمیماند، و در نهایت این محبت، به عشقی هستیسوز تبدیل میشود؛ این همان عشق به خداست که از اهداف تربیت دینی در بعد عاطفی شمرده میشود. شهید مطهری نیز درباره این مرتبه از محبت که عشق نام دارد میگوید: «وقتی محبت به حالتی برسد که زمام فکر و اراده انسان را بگیرد و بر عقل و بر اراده تسلط کند، این حالت را عشق مینامند؛ هر عشقی که به مرحله عشق واقعی برسد، به مرحله پرستش میرسد.21 انسان در حال پرستش میخواهد از وجود محدود خویش پرواز کند و به حقیقتی پیوند یابد که در آنجا نقص و کاستی و فنا و محدودیت وجود ندارد.»
با این توصیف از مفهوم محبت و نقشی که به مثابه اکسیر در تربیت معنوی و سیر و سلوک انسان ایفا میکند، این نوشتار در پی آن است که محب (محبین) و چگونه محبت ورزیدن به او (آنها) را شناخته و بشناساند
2. محبت خدا
- ۹۵/۰۷/۱۷